گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:نفس عمارت دل دارد و شکستنش است این کجاست جوهر آیینه سینه خستنش است این

❈۱❈
نفس عمارت دل دارد و شکستنش است این کجاست جوهر آیینه سینه خستنش است این
هزار تفرقه جمع است در طلسم حواست شکسته بر گل رنگی ‌که دسته بستنش است این
❈۲❈
نفس ‌کدام و چه دل ای جنون تخیل هستی در آتش است سپندی ‌که ‌گرم جستنش است این
به حیرت‌ آینه بشکن نفس به سرمه‌ گره زن که نقش عافیتی داری و نشستنش است این
❈۳❈
عدم شمار وجودت غبارگیر نمودت جهان شکنجهٔ وهمست و طور رستنش است این
بلندی مژه سامان کن از مراتب همت به دامنی که تو داری نظر شکستنش است این
❈۴❈
نیافت سعی تأمل ز شور معنی بیدل جز اینکه نغمهٔ ساز ز خود گسستنش است این

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۵۶۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها