بیدل دهلوی:کجایی ای جنون ویرانه ات کو خس و خاریم آتشخانه‌ات کو
❈۱❈
کجایی ای جنون ویرانه ات کو
خس و خاریم آتشخانه‌ات کو
الم پیمایم از کم ظرفی هوش
شراب عافیت پیمانه‌ات کو
❈۲❈
تو شمع بی‌نیازبها بر افروز
مگو خاکستر پروانه‌ات کو
اگر اشکی چه شد رنگ‌گدازت
و گر آهی رم دیوانه‌ات کو
❈۳❈
اگر ساغر پرست خواب نازی
چو مژگان لغزش مستانه‌ات‌کو
گرفتم موشکاف زلف رازی
زبان بینوای شانه‌ات کو
❈۴❈
ز هستی تا عدم یک نعره واری
ولیکن همت مردانه‌ات کو
کمان قبضهٔ آفاقی اما
برون از خود سراغ خانه‌ات‌کو
❈۵❈
بساط و هم واچیدن ندارد
نوا افسانه‌ای افسانه‌ات کو
حجاب آشنایی قید خویش است
زخود گر بگذری بیگانه‌ات کو
❈۶❈
ندارد این قفس سامان دیگر
گرفتم آب شد دل دانه‌ات کو
سرت بیدل هوا فرسود راهیست
دماغ کعبه و بتخانه‌ات کو
کامنت ها