گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:شوق تو دامنی زد بر نارسایی ما سرکوب بال وپر شد بی‌دست پایی ما

❈۱❈
شوق تو دامنی زد بر نارسایی ما سرکوب بال وپر شد بی‌دست پایی ما
درکارگاه امکان بی‌شبهه نیست فطرت تمثال می‌فروشد آیینه‌زایی ما
❈۲❈
زان پنجهٔ نگارین نگرفت رنگ و بویی پامال یأس‌گردید خون حنایی ما
یارب مباد آتش از شعله بازماند خاک است بر سر ما از نارسایی ما
❈۳❈
چون‌گل زباغ هستی ما هم فریب خوردیم خون داشت درگریبان رنگین قبایی ما
گر اشک رخ نساید بر خاک ناتوانی زان آستان‌که خواهد عذر جدایی ما
❈۴❈
در راه او نشستیم چندان‌که خاک‌گشتیم زین بیشتر چه باشد صبرآزمایی ما
از سجدهٔ حضورت بوی اثر نبردیم امید دستها سود از جبهه‌سایی ما
❈۵❈
تاکی هوس‌ نوردی تا چند هرزه‌گردی یارب‌که سنگ‌گردد خاک هوایی ما
گر در قفس بمیریم زان به‌که اوج‌گیریم بی‌بال و پر اسیریم آه از رهایی ما
❈۶❈
سرها قدم نشین شد پروازهاکمین شد صد آسمان زمین شد از بی‌عصایی ما
بیدل اگر توهّم بند نظر نباشد کافی‌ست سیر معنی لفظ آشنایی ما

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۶۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

احمد مبارک
2012-04-17T23:47:04
با سلا م های دوستانه ،در غزل شماره 261 در ردیف مصراع های دوم ترتیب انها کاملا" بر هم خورده است.مطلع غزل در چاب کابل ص 31 و در دیوان بیدل با ویرایش دکتر م س سروری، نشر علم، غزل شماره 73صفحۀ 137 چنین است:بر سنگ زد زمانه زبس ساز آشنادر سرمه گرد می کند آواز آشنادر حالیکه فعلا" در تاریخ ما نوشته شده:بر سنگ زد زمانه ز بس ساز آشناآه از فسون غول به آواز آشناآه از فسون غولِ ، به آواز آشنا ...... مصرع دوم مقطع غزل است.در اثر این اشتباه همۀ ابیات غزل بی معنی گردیده و این جفای بزرگ وحتی نا بخشودنی بر ابوالمعانی بیدل است.لطفا" با زود تر ین فرصت به رفع این خطا اقدام کنید. و یا این غزل را حذف نما ئید.موفق باشید.