گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:ای به اوج قدس فرش آستان انداخته سجده در بارت زمین بر آسمان انداخته

❈۱❈
ای به اوج قدس فرش آستان انداخته سجده در بارت زمین بر آسمان انداخته
هرکجا پایی به راهت برده عجز لغزشی بر سپهر ناز طرح‌ کهکشان انداخته
❈۲❈
شمع خلوتگاه یکتایی به فانوس خیال کرده مژگان باز و آتش در جهان انداخته
دستگاه حیرتت در چارسوی آگهی جنس هر آیینه بیرون دکان انداخته
❈۳❈
ای بسا فطرت‌که در پرواز اوج عزتت جسته زین ‌نه بیضه بر در آشیان انداخته
هرکسی اینجا به رنگی خاک برسرمی‌کند آبروی فکر در جوی بیان انداخته
❈۴❈
حیرت بی‌دست و پایان طلب امروز نیست موج‌ گوهر بحرها را برکران انداخته
در بساطی کز هجوم بی‌دماغیهای ناز یکصدا صد کوه در پای فغان انداخته
چون سحر خلقی جنون‌ کرده ‌ست و ‌از خود می‌رو‌د
بر نفس بار دو عالم ‌کاروان انداخته
❈۵❈
تا کری‌ گیرد ره شور محیط‌ گیرودار قطره آبی حلقه در گوش شهان انداخته
تا نچیند ازگل و خار تعین انفعال انس بویی در دماغ بیدلان انداخته
❈۶❈
صنعت عشقست‌ کز آیینه ‌سازیهای شوق کرده دل را آب و تشویشی در آن انداخته
خواب و بیداری‌ که جز بست و گشاد چشم نیست راه هستی تا عدم شب در میان انداخته
❈۷❈
چرخ را سرگشتهٔ ذوق طلب فهمیده‌ایم غافلیم از مقصد خاک عنان انداخته
عالم یکتاست اینجا معرفت در کار نیست خودسریها فهم ما را درگمان انداخته
❈۸❈
سعی فطرت نارسا و عرصهٔ تحقیق تنگ درکمان جویید تیر بر نشان انداخته
با پری جزغیرت ناموس مینا هیچ نیست آگهی بر مغز بار استخوان انداخته
❈۹❈
تا نمی‌سوزیم بیدل پرفشانیها بجاست مشرب پروانه‌ایم آتش به جان انداخته

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۶۰۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها