گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:بر سنگ زد زمانه ز بس ساز آشنا آه از فسون غول به آواز آشنا

❈۱❈
بر سنگ زد زمانه ز بس ساز آشنا آه از فسون غول به آواز آشنا
امروز نیست قابل تفریق و امتیاز در سرمه‌گرد می‌کند آواز آشنا
❈۲❈
گر صیقلی به کار برد سعی اتفاق انجام‌کار دشمن و آغاز آشنا
تا کی درین بساط ز افسون التفات دل می‌خراشد آینه‌پرداز آشنا
❈۳❈
داد گشاد کار تظلم کجا برد برروی شمع خنده زندگاز آشنا
گر مدعای مرغ نفس آرمیدن است زد حلقه بستگی به در باز آشنا
❈۴❈
بشنو نوای نیک و بد از دور و دم مزن دام و قفس خوش است ز پرواز آشنا
چنگ قضاست دهر، امان‌گاه خلق نیست نی ناله داشته‌ست ز دمساز آشنا
❈۵❈
منت‌کش تکلف اخلاق‌کس مباد گنجشک را چه سود زشهبازآشنا
از هرچه دم زنی به خموشی حواله‌کن بیگانه‌ام ز خویش هم از ناز آشنا
❈۶❈
عشق قابل انشاکسی نیافت این انجمن پر است ز غماز آشنا
بیدل به‌حرف وصوت هم‌آواره‌گشت‌خلق بردیم سر به مهر عدم راز آشنا

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۶۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

.M.FAHIM
2013-11-14T00:23:15
تاریخ ما گرامی به سلامت باد در این غزل یک مصراع به مصراع دیگر رفته است که صحیح آن چنین است مطلع غزل **بر سنگ زد زمانه ز بس ساز آشنا در سرمه گرد میکند آواز آشنا ** تا آخیر همین قسم اشتباه تاتپی رخ داده است