بیدل دهلوی:گر بهگردون میکشی گردن و گر در سجدهای از تو تا گل کرده است اللهاکبر سجدهای
❈۱❈
گر بهگردون میکشی گردن و گر در سجدهای
از تو تا گل کرده است اللهاکبر سجدهای
خم چرا باید شدن باری اگر بر دوش نیست
زندگی دارد بلایی کاین قدر در سجدهای
❈۲❈
هرزه بر خود چیدهای ای محو اسباب غرور
یکسر مو گر ز و هم آیی فروتر سجدهای
همچو اشکم مایل آن آستان اما چه سود
عشق میگوید ادب کن جبههٔ تر سجدهای
❈۳❈
بر در دل چون نفس بوسی نشست ای نفس داغ
زحمت این آستانی بسکه لنگر سجدهای
هر طرف لبیک و ناقوس از تو بیتاب خروش
ایگزند کعبه و دیر از چه نشتر سجدهای
❈۴❈
جرات پرواز خاکت را بهگردون بردهاست
ورنه هرگه میکشی سر در ته پر سجدهای
سرکشی چون شمع، شبگیر غروری بیش نیست
میرسی تا صبحدم جایی که یکسر سجدهای
❈۵❈
گر خم اندیشهات بیدل گریبانی کند
میشود روشن که خود محرابی و در سجدهای
کامنت ها