بیدل دهلوی:گر همه رفتی چو ماه از چرخ برتر سجدهای تا ز پیشانی اثر داری برآن در سجدهای
❈۱❈
گر همه رفتی چو ماه از چرخ برتر سجدهای
تا ز پیشانی اثر داری برآن در سجدهای
بندگی را در عدم هم چاره نتوان یافتن
خاک اگرکشتی همان از پای تا سر سجدهای
❈۲❈
لوح اظهار اینقدر تهمت نقوش عاجزی ست
ای همه معنی به جرم خط مسطر سجدهای
دام تکلیف نیاز توست هرجا منزلیست
یعنی از دیر و حرم تاکوی دلبر سجده ای
❈۳❈
تا نگردد جبهه فرش آشیان نیستی
چون نماز غافلان سیلی خور هر سجدهای
ناله داری سرکشی کن از طلسم خود برآ
ای نمازت ننگ غفلت بر مکرر سجدهای
❈۴❈
خاکگردیدی و از وضعت پریشانی نرفت
جمع شو از آبگردیدن که ابتر سجدهای
در ضعیفی رشتهٔ ساز رعونت بیصداست
از رگگردن غباری نیست تا در سجدهای
❈۵❈
اوج عزت زیردست پایهٔ عجز است و بس
سرنوشت جبههٔ نیکان شدیگر سجدهای
بینیازیها جبین میمالد اینجا بر زمین
ای ز خود غافل نگاهی تا چه جوهر سجده ای
❈۶❈
هم ز وضع اشک خود بیدل غبار خویشگیر
کزگریبان تا برون آوردهای سر سجدهای
کامنت ها