گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:کجا خلوت و انجمن دیده‌ای تو شمعی همین سوختن دیده‌ای

❈۱❈
کجا خلوت و انجمن دیده‌ای تو شمعی همین سوختن دیده‌ای
ز رنگی‌که جز داغش آیینه نیست چو طاووس خود را چمن دیده‌ای
❈۲❈
به وهم حسد باختی نور دل چراغی ندیدی لگن دیده‌ای
که صیقل زد آیینهٔ عبرتت که او بودی امروز و من دیده‌ای
❈۳❈
جنون بر شعورت نخندد چرا که گم کرده را یافتن دیده‌ای
به عمر تلف ‌کرده حسرت چه سود زمین بر زمین ریختن دیده‌ای
❈۴❈
به ترکیب پیری چه دل بستن است خم طاقهای کهن دیده‌ای
زمرگ ‌کسانت چه عبرت چه شرم چو نباش عرض کفن دیده‌ای
❈۵❈
اقامت تصورکن و آب شو گر از خانه بیرون شدن دیده‌ای
ز اسباب‌، خاشاک بر دل مچین اگر زحمت رُفتن دیده‌ای
❈۶❈
به در زن چو موج از کنار محیط که رنج سفر در وطن دیده‌ای
کسی داغ عبرت مبادا چو شمع ز رفتن مگو آمدن دیده‌ای
❈۷❈
سحر خوانده‌ای گرد آشفته را حیاکن که بر خویشتن دیده‌ای
به صبح قیامت مبر دستگاه چو بیدل نفس را سخن دیده‌ای

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۶۴۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها