گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:بر اوج بی‌نیازی اگر وارسیده‌ای تا سر به پشت پا نرسد نارسیده‌ای

❈۱❈
بر اوج بی‌نیازی اگر وارسیده‌ای تا سر به پشت پا نرسد نارسیده‌ای
ای نردبان طراز خمستان اعتبار چون نشئه تا دماغ به صد جا رسیده‌ای
❈۲❈
این ما و من ترانهٔ هر نارسیده نیست حرفت ز منزلیست که گویا رسیده‌ای
کو منزل و چه جاده خیالی دگر ببند ای میوهٔ رسیده به خود وارسیده‌ای
❈۳❈
فهمیدنی‌ست نشو نمای تنزلت یعنی چو موی سر به ته پا رسیده‌ای
واماندنی شد آبلهٔ پای همتت پنداشتی به اوج ثریا رسیده‌ای
❈۴❈
در علم مطلق این همه چون و چرا نبود ای معنی یقین به چه انشا رسیده‌ای
داغیم ازین فسون که درین حیرت انجمن با ما رسیده‌ای تو و تنها رسیده‌ای
❈۵❈
خلقی به جلوهٔ تو تماشایی خود است گویا ز سیر آینهٔ ما رسیده ای
فکر شکست توبهٔ ما نیست آنقدر مینا تو هم ز عالم خارا رسیده‌ای
❈۶❈
هرجا رسی همین عملت حاصلست و بس امروز فرض کن که به فردا رسیده‌ای
ای کاروان واهمهٔ غربت و وطن زان کشورت که راند که اینجا رسیده‌ای
❈۷❈
بیدل ز پهلوی چه کمالست دعویت مضمونکی به خاطر عنقا رسیده‌ای

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۶۵۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها