گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:چه می‌شدگر نمی‌زد اینقدر رنج نفس هستی مرا رسوای عالم کرد این شهرت هوس هستی

❈۱❈
چه می‌شدگر نمی‌زد اینقدر رنج نفس هستی مرا رسوای عالم کرد این شهرت هوس هستی
شرار جسته از سنگ انفعالش چشم می‌پوشد به این هستی‌که من دارم نمی‌خواهد نفس هستی
❈۲❈
گر اقبال هوس را عزتی می‌بود در عالم قضا از شرم‌ کم می‌بست بر مور و مگس هستی
هوای عافیت صحرای مانوس عدم دارد نمی‌سازد عزیزان، با مزاج هیچکس هستی
❈۳❈
غریب است ازگرفتاران، ‌غم تن پروری خوردن حذر زبن دانه و آبی‌که دارد در قفس هستی
تو بر جمعیت اسباب مغروری و زبن غافل که آخر می‌برد در آتشت زین خار و خس هستی
❈۴❈
خروش الرحیلی بشنو و از جستجو بگذر سراغ‌کاروان دارد در آواز جرس هستی
نبودی‌، آمدی و می‌روی جایی که معدومی زمانی شرم باید داشتن زین پیش و پس هستی
❈۵❈
مزاری راکه می‌بینم دل از شوق آب می‌گردد خوشا جمعیت جاوبد و ذوق بی‌نفس هستی
تظلم در عدم بهر چه می‌برد آدمی بیدل درین حرمان ‌سرا می‌داشت گر فریادرس هستی

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۶۶۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها