بیدل دهلوی:آسوده است شوق ز دل پیش نگذری ای موج خون نگشته ازین ریش نگذری
❈۱❈
آسوده است شوق ز دل پیش نگذری
ای موج خون نگشته ازین ریش نگذری
از طبع ذرهگر تپشی واکشی بس است
در پردهٔ خیال ازین پیش نگذری
❈۲❈
بر خاک تشنه بارش اگر نیست رشحهای
بیالتفاتی از سر درویش نگذری
دربای عشق بیخود توفان این صداست
کای موج از گذشتگی خویش نگذری
❈۳❈
سیلاب نیز طعمهٔ خاکست از احتیاط
زبن دشت آنقدر قدم اندیش نگذری
درکاروان غبار املهای آرزو
پس مانده است اگر تو ز خود پیش نگذری
❈۴❈
بیدل غبار عالم اوهام زندگیست
نگذشتهای ز هیچ اگر از خویش نگذری
کامنت ها