بیدل دهلوی:نگه از مستی چشم تو با ساغر کند بازی حیا از رنگ تمکین تو با گوهر کند بازی
❈۱❈
نگه از مستی چشم تو با ساغر کند بازی
حیا از رنگ تمکین تو با گوهر کند بازی
اگر بیند هجوم خط به دور شکّر لعلش
ز حسرت مور جوهر در دم خنجر کند بازی
❈۲❈
به دوران تو گردون مهرهٔ سیاره میچیند
بفرما چشم فتان را که تا ابتر کند بازی
به بزم بیقراری مشرب عیش شرر دارم
من و اشکی که چون اطفال با اخگر کند بازی
❈۳❈
اگر تحریر خط دلفریبش سر کنم بیدل
زبان کلک خشک من به مشک تر کند بازی
کامنت ها