بیدل دهلوی:به ما و من غلو دارد دنی تا فطرت عالی جهان تنگ آسودن دل پر میکند خالی
❈۱❈
به ما و من غلو دارد دنی تا فطرت عالی
جهان تنگ آسودن دل پر میکند خالی
نقوش وهم و ظن در هر تأمل میشود باطل
خط پارینه باید خواندن از تقویم امسالی
❈۲❈
نفس سحر چه مضمون بر دماغ هوش میخواند
که عمری شد ز هوشم میبرد این مصرع خالی
در آن وادی که مخمور نگاه او قدم ساید
دماغ آبله بالد قدح در دست پامالی
❈۳❈
به هر واماندگی سعی ضعیفان در نمیماند
فسردن میشود پرواز رنگ از بی پر و بالی
نمیدانم ز شرم فوت فرصت کی برون آیم
عرق عمریست بر پیشانیام بستهست غسالی
❈۴❈
به بازار هوس شغل چه سودا داشتم یارب
زیان و سود رفت و مانده برجا ننگ دلالی
جهان بیاعتبار افتاد از لاف دنی طبعان
نیستان پشم میبافد ز شیر و گربهٔ قالی
❈۵❈
شکوه عالم موهوم را با ما چه سنجد کس
هجوم ذره گر قنطار چیند نیست مثقالی
به این تسلیم بار نیک و بد تا کی کشم بیدل
سیهگردید همچون شانه دوش من ز حمالی
کامنت ها