بیدل دهلوی:گر نیست در این میکدهها دور تمامی قانع چو هلالیم به نصف خط جامی
❈۱❈
گر نیست در این میکدهها دور تمامی
قانع چو هلالیم به نصف خط جامی
در ملک قناعت به مه و مهر مپرداز
گر نان شبی هست و چراغ سر شامی
❈۲❈
این باغ چه دارد ز سر و برگ تعین
تخم، آرزوی پوچ و، ثمر، فطرت خامی
بنیاد غرور همه بر دعوی پوچ است
در عرصهٔ ما تیغکشیدهست نیامی
❈۳❈
شاهان بهنگین غره، گدایان به قناعت
هستی همه را ساخته خفتکش نامی
عبرت خبری میدهد از فرصت اقبال
این وصل نه زانهاست که ارزدبه پیامی
❈۴❈
دلها همه مجموعهٔ نیرنگ فسونند
هر دانهکه دیدی گرهی بود به دامی
هستی روش ناز جنون تاز که دارد
میآیدم از گرد نفس بوی خرامی
❈۵❈
تا مهر رخش از چه افق جلوه نماید
گوش همه پرکرده صدای لب بامی
آفاق ز پرواز غبارم مژه پوشید
زین سرمه به هر چشم رسیدهست سلامی
❈۶❈
بیدل چه ازل کو ابد، از وهم برون آی
درکشور تحقیق نه صبح است و نه شامی
کامنت ها