گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:زین گلستان نیستم محتاج دامن چیدنی می‌برد چون رنگم آخر بی‌قدم‌ گردیدنی

❈۱❈
زین گلستان نیستم محتاج دامن چیدنی می‌برد چون رنگم آخر بی‌قدم‌ گردیدنی
از ندامت‌کاری ذوق طرب غافل نی‌ام صدگریبان می‌درد بوی گل از بالیدنی
❈۲❈
عمرها بر خوبش بالد شیشه تا خالی شود گردن بسیار می‌خواهد به‌سر غلتیدنی
تا به‌کی دزدد تری یارب خط پیشانی‌ام خشک شد این لب به امید زمین بوسیدنی
❈۳❈
پنجهٔ بیکار منع خار خار دل نکرد کاش باشد سینه بر برگ حنا مالیدنی
مست و مخموری نمی‌باشد همه محو دلیم سنگ این‌کهسار و مینا در بغل خوابیدنی
❈۴❈
چون حباب از خامشی مگذر که حسن عافیت خفته است آیینه در دست قفس دزدیدنی
عیب جویی طبع ما را دشمن آرام‌کرد خواب بسیارست اگر باشد مژه پوشیدنی
❈۵❈
خودنمایی هر چه باشد خارج آهنگ حیاست چون‌گره بیرون تاریم از همین بالیدنی
دیده از نقش تماشاخانهٔ‌گردون مپوش دستگاه آن پری زین شیشه دارد دیدنی
❈۶❈
غیر عریانی به هرکسوت‌که می‌دوزیم چشم دارد از هر رشته بر ما زیر لب خندیدنی
بی‌دلیل عجز بیدل هیچ جا نتوان رسید سعی‌کن چندانکه آید پیش پا لغزیدنی

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۷۸۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها