بیدل دهلوی:معراج ماست پستی، اقبال ما زبونی عمریست کوکب اشک میتابد از نگونی
❈۱❈
معراج ماست پستی، اقبال ما زبونی
عمریست کوکب اشک میتابد از نگونی
از ذره تا مه و مهر در عاجزی مساویست
اینجا کسی ندارد بر هیچکس فزونی
❈۲❈
یک گل بهار دارد این رنگ و بو چه حرفست
تهمت کشان نامند بیرونی و درونی
آن به که خاک باشید در سجدهگاه تسلیم
بر آسمان مبندید از طبع پست دونی
❈۳❈
در حرف و صوت دنیا گم گشت فهم عقبا
فرسوده بال عنقا پرواز چند و چونی
در عشق جان کنی هم دارد ثبات جاوید
بنیاد نام فرهاد کردهست بیستونی
❈۴❈
نامحرمی به گردن بیاعتباریام بست
شد صفر حلقهٔ در از خجلت برونی
ای گمرهان خودسر تحقیر عاجزان چند
از خس عصا گرفته آتش به رهنمونی
❈۵❈
در ساز عجز کوشید گردن به مو فروشید
با سرکشی مجوشید تیغ قضاست خونی
چندانکه وارسیدیم ز آیینه عکس دیدیم
بیدل تلاش تحقیق بودهست واژگونی
کامنت ها