گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:ای بهار جلوه بس‌کن کز خجالت یارها در عرق شستند خوبان رنگ از رخسارها

❈۱❈
ای بهار جلوه بس‌کن کز خجالت یارها در عرق شستند خوبان رنگ از رخسارها
می‌شود محو از فروغ آفتاب جلوه‌ات عکس در آبینه همچون سایه بر دیوارها
❈۲❈
ناله بسیار است اما بی‌دماغ شکوه‌ایم بستن منفار ما مهری‌ست بر طومارها
شوق‌دل ومانده پست و بلند دهر نیست نالهٔ فرهاد بیرون است ازین کهسارها
❈۳❈
اهل مشرب از زبان طعن مردم فارع است دامن صحرا چه غم دارد ز زخم خارها
دیدهٔ ما را غبار دهر عبرت سرمه شد مردمک اندوخت این آیینه از زنگارها
❈۴❈
لازم افتاده‌ست واعظ را به اظهارکمال کرّناواری غریوش مایهٔ گفتارها
زاهدان‌کوسه را ساز بزرگی ناقص است ریش هم می‌باید اینجا در خور دستارها
❈۵❈
لطفی‌، امدادی‌، مدارایی‌، نیازی‌، خدمتی ای ز معنی غافل آدم شو به این مقدارها
ما زمینگیران ز جولان هوسها فارغیم نقش پا و یک وداع آغوشی رفتارها
❈۶❈
هرکجا رفتیم داغی بر دل ما تازه شد سوخت آخر جنس ما ازگرمی بازارها
درگلستانی‌که بیدل نوبر تسلیم‌کرد سایه هم یک پایه برتر بود ز دیوارها

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۸۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

علی رحمتی"شیداخرقانی"
2016-09-06T11:00:50
درمصرع آخر:سایه هم یک پایه برتر بود ز دیوار هااز دیوار ها درست است نه ز دیوارها
نصیراحمد دستگیر
2018-07-08T17:43:04
در آخیر مصرع اول بیت اول کلمه یارها به کلمه بارها تصحیح گردد . از نظر ارتباط این کلمه (بارها ) ارتباط میگیرد با کلمۀ خوبان و نمیتواند یارها باشد و در چاپ کابلی کلیات دیوان حضرت ابوالمعانی نیز بارها آمده است .
نصیراحمد دستگیر
2018-07-08T19:25:41
بیت چهارم مصرع اول ومانده به واماندۀ تصحیح شود در دیوان بیدل دهلوی جناب بهداروند نیز واماندۀ درج است .
ترمه خادم زاده
2022-04-14T04:48:04.6289506
با سلام. در مصراع دوم از بیت سوم: بستن منفار ما مهری‌ست بر طومارها منفار هیچ معنایی ندارد و منقار صحیح است مصراع اول از بیت چهارم به این شکل آمده است که صحیح نیست: شوق‌دل ومانده پست و بلند دهر نیست نیم‌فاصله بین دو واژه شوق و دل بی‌جاست و "الف" واژه وامانده فراموش شده که باید به این شکل اصلاح شود: شوق دل وامانده‌‌ی پست و بلند دهر نیست در مصراع اول از بیت پنجم که به این شکل آمده است: اهل مشرب از زبان طعن مردم فارع است فارع به معنای بالارونده دور از ذهن به نظر می‌رسد و فارغ به معنای بی‌نیاز به‌جاست در مصراع اول از بیت هفتم که به این شکل آمده است: لازم افتاده‌ست واعظ را به اظهارکمال صحیح است بین دو واژه اظهار و کمال فاصله گذاشته شود. در مصراع اول بیت هشتم که به این شکل آمده است: زاهدان‌کوسه را ساز بزرگی ناقص است بین دو واژه زاهدان و کوسه نیاز به فاصله وجود دارد در مصراع اول بیت دوازدهم که به این شکل آمده است: درگلستانی‌که بیدل نوبر تسلیم‌کرد بین واژگان در، گلستان، که و دو واژه تسلیم و کرد فاصله نیاز است همچنین در مصراع دوم از این بیت هم که چنین آمده است: سایه هم یک پایه برتر بود ز دیوارها "الف" ابتدای "از" فراموش شده است. مستدعی است مساعدت لازم جهت اصلاح ایرادات ذکر شده را مبذول فرمایید.