بیدل دهلوی:ای گرد تکاپوی سراغ نو نشانها وامانده اندیشهٔ راه تو گمانها
❈۱❈
ای گرد تکاپوی سراغ نو نشانها
وامانده اندیشهٔ راه تو گمانها
حیرت نگه شوخی حسن تو نظرها
خامش نفس عرض ثنای تو زبانها
❈۲❈
اشکیست ز چشم تر مجنون تو جیحون
لختی ز دل عاشق شیدای تو کانها
در کُنْهِ تو آگاهی و غفلت همه معذور
دریا ز میان غافل و ساحل ز کرانها
❈۳❈
عمریست که نه چرخ به رنگ گل تصویر
واکرده به خمیازه بوی تو دهانها
آن کیست شود محرم اظهار و خفایت
آیینهٔ خویشند عیانها و نهانها
❈۴❈
بر اوج غنایت نرسد هیچ کمندی
بیهوده رسن تاب خیالند فغانها
آنجا که فنا نشئهٔ اسرار تو دارد
پیمانهکش جوش بهار است خزانها
❈۵❈
هر سبزه درین دشت شد انگشت شهادت
تا از گل خودروی تو دادند نشانها
از شوق تمنای تو در سینهٔ صحرا
همچون دل بیتاب تپان ریگ روانها
❈۶❈
جز ناله به بازار تو دیگر چه فروشیم
اینست متاع جگر خسته دکانها
بیدل ره حمد از تو به صد مرحله دور است
خاموش که آوارهٔ وهمند بیانها
کامنت ها