بیدل دهلوی:پریشان نسخهکرد اجزای مژگان تر ما را چهمضمون است درخاطر نگاهتحیرتانشا را
❈۱❈
پریشان نسخهکرد اجزای مژگان تر ما را
چهمضمون است درخاطر نگاهتحیرتانشا را
نگردد مانع جولان اشکم پنجهٔ مژگان
پر ماهی نگیرد دامن امواج دریا را
❈۲❈
نهاز عیشاستاگر چونشیشهٔ می قلقل آهنگم
شکست دل صلایی میزند رنگ تماشا را
سراغ کاروان دردم از حالم مشو غافل
ببین داغ دل و دریاب نقش پای غمها را
❈۳❈
نبندی بردل آزاد نقش تهمت حسرت
که پیش از بیخودی مستان تهیکردند مینا را
شکوهکبریای او ز عجز ما چه میپرسی
نگه جز زیرپا نبود سر افتادة ما را
❈۴❈
نمیسازد متاع هوش با یوسف خریداران
مدم افسون خودداری نگاه جلوه سودا را
مقام ظالم آخر بر ضعیفان است ارزانی
که چون آتش زپا افتد به خاکستردهد جا را
❈۵❈
غبار ماضی و مستقبل از حال تو میجوشد
در امروز استگمگر واشکافی دی و فردا را
بههوش آتا به این آهنگ مالمگوش تمییزت
که در چشم غلطبینت چه پنهانیست پیدا را
❈۶❈
بهاینکثرتنمایی غافل ازوحدت مشو بیدل
خیال آیینهها درپیش دارد شخص تنها را
کامنت ها