بیدل دهلوی:در شهد راحتند فقیران بوریا آسودهاند در شکرستان بوریا
❈۱❈
در شهد راحتند فقیران بوریا
آسودهاند در شکرستان بوریا
بر قسمت فتاده کس ار پشت پا زند
نی میخلد به ناخنش از خوان بوریا
❈۲❈
بر گیرودارِ اهل جهان خنده میکند
رند برهنهپای بیابان بوریا
بر خاک خفتگان به حقارت نظر مکن
آید صدای تیغ ز عریان بوریا
❈۳❈
وقت فتادگی مشو از دوستان جدا
این است نقش مسلک یاران بوریا
افتادگیست سرمهٔ آواز سرکشان
در بند ناله نیست نیستان بوریا
❈۴❈
در کنج خلوتی که بلندست دست فقر
پیچیدهایم پای به دامان بوریا
بیدل به سرکشان جهان چشم عبرت است
سر تا به پای زخم نمایان بوریا
کامنت ها