گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:تاب زلفت سایه آویزد به طرف آفتاب خط مشکینت شکست آرد به حرف آفتاب

❈۱❈
تاب زلفت سایه آویزد به طرف آفتاب خط مشکینت شکست آرد به حرف آفتاب
دیده در ادراک آغوش خیالت عاجز است ذره کی یابدکنار بحر ژرف آفتاب
❈۲❈
بینی‌ات آن مصرع عالی است کز انداز حسن دخل نازش دارد انگشتی به حرف آفتاب
ظلمت ما را فروغ نور وحدت جاذب است سایه آخر می‌رود ازخود به طرف آفتاب
❈۳❈
بسکه اقبال جنون ما بلند افتاده است می‌توان عریانی ماکرد صرف آفتاب
در عرق اعجاز حسن او تماشا کردنی‌ست شبنم‌گل می‌چکد آنجا ز ظرف آفتاب
❈۴❈
هرکجا با مهر رخسارتو لاف حسن زد هم زپرتو بر زمین افتاد حرف آفتاب
ما عدم‌سرمایگان را لاف هستی نادر است ذره حیران است در وضع شگرف آفتاب
❈۵❈
بسکه در نظّارهٔ مهر جمال اوگداخت موج شبنم می‌زند امروز برف آفتاب
جانفشانیهاست بیدل در تماشای رخش چون سحرکن نقد عمرخویش صرف آفتاب

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۵۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها