گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:ای چیده نقش پای تو دکان آفتاب در سایهٔ تو ریخته سامان آفتاب

❈۱❈
ای چیده نقش پای تو دکان آفتاب در سایهٔ تو ریخته سامان آفتاب
از طلعت نقاب طلسم بهار صبح در جلوهٔ تو آینه‌ها کان آفتاب
❈۲❈
سروقدتومصرع موزونی چمن زلف‌کج تو خط پریشان آفتاب
در مکتبی‌که دفتر حسنت رقم زند یک نقطه است مطلع دیوان آفتاب
❈۳❈
هر دیده نیست قابل برق تجلیت تیغ‌آزماست پیکر عریان آفتاب
خلق کریم آینهٔ دستگاه اوست پرتو بس است وسعت دامان آفتاب
❈۴❈
شبنم صفت زخویش برآتا نظرکنی وضع جهان به دیدهٔ حیران آفتاب
هر صبح چاک پیرهنی تازه می‌کند یارب به دست‌کیست‌گریبان آفتاب
❈۵❈
غفلت به چشم صافدلان نورآگهی است نظاره است لمعهٔ مژگان آفتاب
هر ذره درد ازکف خاک فسرده‌ام مشق تحیری ز دبستان آفتاب
❈۶❈
بیدل زحسن نوخط اوداغ حیرتم کانجاست دست سایه به دامان آفتاب

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد حکیم مهری
2016-03-07T06:17:26
درغزل شماره 356 گنجوی از طرف اخیر دربند دوم هر ذره درد ازکف خاک خاک فسرده ام آمده درحالیکه درکلیات بیدل چاپ 1298 مطبعهء صفدری بمبئی بعوض درد دارد آمده ، همچنان یک مصرع آنجا که اوست نقش نبندد خیال ما- خواندیم خط سایه زعنوان آفتاب از نوشتن بازمانده . توجه کنید و بگوئید کدام یک درست است درد یا دارد؟