گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:از سر مستی نبود امشب خطابم با شراب بی‌دماغی شیشه زد بر سنگ‌گفتم تا شراب

❈۱❈
از سر مستی نبود امشب خطابم با شراب بی‌دماغی شیشه زد بر سنگ‌گفتم تا شراب
بزم امکان را بود غوغای مستی تا به‌کی چند خواهد بود آخرجوش یک مینا شراب
❈۲❈
دور وهمی می‌توان طی‌کرد چون اوراق‌گل ساغر این بزم رنگ است و شکستنها شراب
مست تا مخمور این میخانه محتاجند و بس وهم بنگ‌است اینکه‌گویی‌دارد استغنا شراب
❈۳❈
عمرها بودیم مخمور سمندر مشربی نیست از انصاف اگرریزی به خاک ما شراب
بیقراران طلب سر تا قدم‌کیفیتند می‌کند ایجاد از هر عضو خود دریا شراب
❈۴❈
ساغر بزم خیالم نرگس مخمورکیست می‌روم مستانه از خود خورده‌ام‌گویا شراب
صبح ز خمیازه آخر جام شبنم می‌کشد حسرت مخمور از خود می‌کند پیدا شراب
❈۵❈
خون‌شدن سر منزلیم‌، از جستجوی ما مپرس تاک می‌داند چها در پیش دارد تا شراب
بهرمنع می‌کشیها محتسب درکارنیست بیدل آخر رعشه می‌بندد به دست ما شراب

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۶۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها