گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:باز درگلشن ز خویشم می‌برد افسون آب در نظر طرز خرامی دارم از مضمون آب

❈۱❈
باز درگلشن ز خویشم می‌برد افسون آب در نظر طرز خرامی دارم از مضمون آب
شورش امواج این دریا خروش بزم‌کیست نغمه‌ای تر می‌فشارد مغزم از قانون آب
❈۲❈
برنمی‌دارد دورنگی طینت روشندلان در رگ‌موجش همان‌آب است رنگ خون آب
همچو شبنم اشک ما آیینهٔ آه است و بس بر هوا ختم است اینجا وحشت مجنون آب
❈۳❈
شد عرق شبنم طرازگلستان شرم یار این‌گهر بود انتخاب نسخهٔ موزون آب
آرزوگر تشنهٔ رفع غبار حسرت است با وجود تیغ او نتوان شدن ممنون آب
❈۴❈
نیست سیر عالم نیرنگ جای دم زدن عشق دریاهای آتش دارد و هامون آب
معنی آسودگی نفس طلسم خامشی‌ست برمن ازموج‌گهرشد روشن این مضمون آب
❈۵❈
طبعم از آشفتگی دام صفای دیگر است درخور امواج باشد حسن روزافزون آب
قلزم امکان نم موج سرابی هم نداشت تشنگیهاکرد ما را اینقدر مفتون آب
❈۶❈
وحدت‌از خودداری‌ما تهمت‌آلود دویی‌ست عکس در آب است تا استاده‌ای بیرون آب
صاف‌طبعانند بیدل بسمل شوق بهار جادهٔ رگهای گل دارد سراغ خون آب

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۷۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها