گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:دل از خمار طلب خون کن و شراب طلب جگر به تشنه‌لبی واگذر و آب طلب

❈۱❈
دل از خمار طلب خون کن و شراب طلب جگر به تشنه‌لبی واگذر و آب طلب
ز عافیت نتوان مژدهٔ‌گشایش یافت به دل شکستی اگرهست فتح باب طلب
❈۲❈
مترس از غم ناسور ای جراحت دل به زلف یار بزن دست و مشک ناب طلب
مباش همچوگهر مرده رنگ این دریا نظر بلندکن و همت حباب طلب
❈۳❈
محیط در غم آغوش بیقراری توست دمی چو سیل در این دشت اضطراب طلب
قدم به وادی فرصت زن و مژه بردار بهار می‌رود ای بیخبر شتاب طلب
❈۴❈
لباس عافیت از دهر اگر هوس داری ز ماهتاب‌کتان و حریر از آب طلب
شبی چو شبنم‌گل صرف‌کن به بیداری سحر برآر سر و وصل آفتاب طلب
❈۵❈
هزار جلوه در آغوش بیخودی محواست جهان شعورطلب می‌کند تو خواب طلب
ببند پرده به چشم و دلت ز عیب‌کسان گشادکار خود از بند این نقاب طلب
❈۶❈
نیاز و ناز همان درد و صاف یک قدحند چوپای او سر ما هم از آن رکاب طلب
دل گداخته بیدل نیاز مژگان کن طراوت چمن عمر از این سحاب طلب

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۸۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها