گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:ما و من ‌گم ‌گشت هرگه خواب شد هم‌بسترت بیضهٔ عنقاست سر در زیر بالین پرت

❈۱❈
ما و من ‌گم ‌گشت هرگه خواب شد هم‌بسترت بیضهٔ عنقاست سر در زیر بالین پرت
اوج همت تا نفس باقی‌ست پستی می‌کشد بگذری زین نردبان‌ها تا رسی بر منظرت
❈۲❈
ای حباب از صفر اوهام اینقدر بالیده‌ای یک نفس دیگر بیفزا گر نیاید باورت
آتش این‌ کاروان در هیچ حال آسوده نیست بعد مردن نیز پروازی‌ست در خاکسترت
❈۳❈
کاش از این هستی صدای الرحیلی بشنوی می‌کشد هر صبح چندین پنبه از گوش کرت
ای می مینای عشرت از تکلف‌ پر منال ریختی در خاک اگر لبریز کردی ساغرت
❈۴❈
زین دبستان معنی جمعیتت روشن نشد چون سحر از بس پریشان بود خط مسطرت
سر به زانو دوختن آنگه خیال محرمی بی‌گمان این حلقه افکند‌ه‌ست بیرون درت
❈۵❈
همچو شمعت قربت هستی بلاگردان بس است رنگ‌ها داری‌ که می‌گردد همان ‌گرد سرت
تا به ‌کی بندی وبال خود به دوش دیگران آب به آیینه از شرم کف روشنگرت
❈۶❈
خواه بر گردون قدم زن خواه رو زیر زمین جز همین ویرانه نتوان یافت جای دیگرت
بی‌‌رگ گردن مدان در امتحان‌آباد عشق تا نچربد رشته د‌ر سوزن به جسم لاغرت
❈۷❈
از حلاوتگاه ‌کنج فقر اگر آگه شوی بوریا خواهد نیستان شد به ذوق شکرت
آبرو افزود تا جستی‌ کنار از طور خلق ننگ دربا درک ره بست اعتبار گوهرت
❈۸❈
آمد و رقت نفس بیدل قیامت داشته‌ست پشت و روی یک ورق کردند چندین دفترت

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۱۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com
2016-11-14T05:07:16
خدای همه آفریده ها در کلامش قرءان پاک فرموده که من از رگ گردنتان به شما نزدیکترم. ای بنده با اینکه میدانی (من) خدای تو بخشنده ٬مهربان٬ دستگیر٬توبه٬ پذیر٬ راست کننده٬ روزی دهنده٬ جانبخش٬ دادگر و دادرسم؛ برای پینه زدن به پوشاک درون و بیرونت چی نیازی به سوزن داری؟ تنها از من بخواه و به من پناه آر و توبه کن چنان که نسوه توبه نمود. ای بنده از دلبستگی و پیوستگی به کسی و چیزی به بالا پرزده نمی توانی. پس آدم باش و بنده ای پرهیزکار .
سیدمحمد
2016-06-22T18:04:52
بسیارند کسان که برای بالا بردن مقام خود و به کرسی نشاندن عقاید خویش سعی در پایین آوردن و کوچک کردن دیگران دارند ، تا خود را برتر نشان دهند .شما را تحقیر می کنند ، تا خود را بزرگ کنند . این آسمان چهارم و القای همراه داشتن سوزن به مردم هم به همین منظور است ، بنازم به این همه خرافات
رضا کرمی
2012-02-29T21:14:55
بی رگ گردن مدان در امتحان، آباد، عشقتا نچربد رشته در سوزن به جسم لاغرتاین بیت هم از آن دسته ابیات پیچیده حضرت بیدل است که برای رمز گشایی نیاز به شبکه ای از توصیفات دارد توصیفاتی که به طورغیر مستقیم با مفاهیم نهفته در این بیت ارتباط دارندواژه ی سوزن و مضامین پیرامون آن در بسیاری از ابیات حضرت بیدل با تجرد و حکایت به افلاک رفتن حضرت عیسی (ع) قرین است پس ابتدا حکایت به آسمان رفتن حضرت عیسی و عواقب سوزنی که در این سفر همراه داشت نقل می شود:((گویند که چون عیسی علیه السلام را به آسمان می بردند در دامن ایشان سوزنی بوده بحکم الهی بهمین سبب بر فلک چهارم ماند و بالاترش نبردند چرا که سوزن یکی از اسباب دنیا است))در همین رابطه به ابیاتی از حضرت بیدل توجه بفرماییدلــاف آزادی‌ســت بــیــدل تــهــمــت وارســتـگـانشــوخـی نـام تـجـرد بـر مـسـیـحـا سـوزن اسـتتــا نـفـس هـسـت ازیـن دامـگـه آزادی نـیـسـتتــهــمــتـی بـود تـجـرد کـه مـسـیـحـا بـرداشـتتــهــمــت نــام تــجــرد بــه مــسـیـحـا سـتـم اسـتمــیـخـلـی در دل خـود سـوزن اگـر خـواهـی داشـتتـجـرد هـم دپـن مـحـفـل خجالت می‌کند سامانجــهــان تـاگـفـتـگـو دارد مـسـیـحـا سـوزنـی داردخـوش اسـت نـاز تـجـرد بـه دیده‌ ای نفروشیخـجـالت است‌که عیسی نظر به سوزنش افتددر همه ی ابیات فوق حضرت بیدل با اشاره به حکایت حضرت عیسی و سوزنی ناچیزی که اسباب تعلقش به دنیا شد رسیدن به مقام تجرد و بریدن از عالم مادی را بسیار سخت و جانکاه می داندحضرت بیدل در ابیات بسیاری با ظرائف خاص خود به این موضوع عمق می بخشد و با نازک خیالی هایی که در این رابطه به خرج میدهد پای حواشی سوزن را نیز به ماجرا باز می کند و در همین راستا هر گاه بخواهد از تجرد سخنی به میان آورد از زوایه ای تازه به سوزن و متعلقاتش نظر می افکندبه این بیت توحه بفرماییدجــزتــعــلــق نــیــســت مــد وحــشــت‌تــجـریـد هـمهــرقــدر از خـود بـر آیـی رشـتـهٔ ایـن‌ سـوزن اسـتحضرت بیدل در این بیت هشدار می دهد که مد وحشت(پریشان خاطری) در عالم تجرید خود اسباب تعلقی دیگر است و در این پریشان خاطری آدمی هر چند از خود بگذرد و خلوت بگزیند باز اسیر خویشتنی دیگر می شود در مصراع دوم برای تعلق باز مثال سوزن را می زند و می فرمایند در پریشان خاطری ها هر چند از سوزن(اسباب تعلق) بگذری باز در بند رشته های متصل به آن خواهی یودو در بیتی دیگر:نـــرهـــیـــد از امـــل تــجــرد هــمرشــتــه دارد قــفــای ســوزنــهـادر این بیت نیز حضرت بیدل می فرمایند حتی تجرد نیز نتوانست به دور از آرزو و وابستگی باشد همچون سوزنی که وابسته به رشته ی متصلش است و نمی تواند رها باشد(اینجا نیز سوزن مثالی است از یک جسم است که با توجه با حکایت حضرت عیسی کمترین تعلق(تجرد) را یادآوری می کند ولی خود به هر حال متعلق است)نکته مهم این است که سوزن در بسیاری از ابیات حضرت بیدل هر چند یاداور حکایت حضرت عیسی و اسباب تعلق ناچیز او به دنیاست ولی به سبب جلوه ی ناچیز مادیش تمثیلی برای عالم تجرد نیز محسوب می شودبه ابیات زیر در همین راستا توجه بفرماییدعـیـب‌پـوشـیـهـاسـت در سـیـر تـجـرد پـیـشـگـان نــقــش پــای سـوزن مـا بـخـیـهٔ پـیـراهـن اسـتحضرت بیدل در این بیت حرکت تجرد پیشه گان را همچون سوزنی که با دوختن چاکهای پیراهن باعث ترمیم پارگی ها می شودعامل ترمیم عیوب می داند(در این بیت سوزن تمثیلی برای تجرد پیشگی ست) و یا در بیت زیر:پــیــرو ســعــی تــجــرد درنــمـی‌مـانـد بـه عـجـزرشـتـه از هـر پـیرهن خود را به سوزن می‌کشدحضرت بیدل پیروان تجرد را مژده ی می دهد که هر گز به عجز و ناتوانی مبتلا نخواهند شد همچون رشته ای که با پیروی از سوزن خود را از پیراهن (عالم تعلق و عجز) بیرون می آوردو گاهی نیز رشته را به لحاظ باریکیش(خاطر جمعیش) لایق درک تجرد سوزن می داندره فـــهـــم تــجــرد، فــطــرت بــاریــک مــی‌خــواهــدکـسـی جـز رشـتـه آب از چـشـمـهٔ سوزن نمی‌گیردمسلم است که اگر نخ ضخیم باشد( خاطر جمع نباشد) نمی تواند راهی به سوراخ سوزن(چشمه ی سوزن) داشته باشد بنابر این از درک عالم تجرد عاجز خواهد بودبا این مقدمات به بیت مورد نظر می پردازیم:بی رگ گردن مدان در امتحان ، آباد ، عشقتا نچربد رشته در سوزن به جسم لاغرتصورت روان مصراع اول بدین صورت است:بی رگ گردن عشق را در امتحان ، آباد، مدان در مصراع نخست حضرت بیدل می فرمایند آدمی بر ای رهایی از دنیا و متعلقاتش باید از جان گذشتگی کند(مقام شهادت) غافل نبودن از رگ گردن در آزمون عشق (فنا فی الله شدن) به این مسئله اشاره دارد که اگر پای از خود گذشتگی در میان نباشد عاشق در آزمون عشق سربلند بیرون نخواهد آمدحضرت بیدل پیامد حضور رگ گردن در آزمون عشق را این میداند که در جسم لاغر رشته به سوزن نمی چربد.با توجه به مقدماتی که گفته شد جسم لاغر نمادی از انسانی است که در امتحان عشق با بریدن از تعلقات و حرکت به تجرد می خواهد به رهایی دست یابد سوزن با توضیحاتی که در ابتدای مقال رفت نیز نمادی از تجرد است ..در صورتی که رشته ی متصل به سوزن از خود سوزن ضخیم تر باشد (بر آن بچربد ) مانع حرکتش خواهد شد حضرت بیدل به سالک تجرد پیشه(لاغر ) می فرماید رشته ی اتصال تو به عالم نفسانی باید بارک باشد(همچون رگ گردن) تا اگر خواستی از جسم بکنی مانع پروازت نباشد (همچون رشته ای که ضخامتش مانع حرکت و جدا شدن سوزن از پیراهن می شود)بنابراین معنای روان بیت بدین صورت خواهد بود:آزمون عشق(از خود گذشتگی) را بدون حضور رشته ی باریک گردن موفقیت آمیز (آباد) مدان تا جسم لاغر و تجرد پیشه ات همچون سوزنی نباشد که به سبب ضخامت رشته اش(تعلقش) توان عبور از پیراهن را ندارد توجه داشته باشید که اگر نخ از سوزن ضخیمتر باشد سوزن خاصیتش را از دست می دهد پس جسم لاغر برای بریدن از بند تن به رشته ی نازکی مثل رگ گردن نیاز دارد که اسباب از خود گذشتگی را برای او فراهم کند و او را رهایی ببخشدرضا کرمی - اسفند 90rezakaramy.persianblog.ir
م.جمشید
2018-11-22T00:41:22
محترم رضا کرمی درود ... سوالی مطرح است... نسبت به این سطر تان ((....که اسباب تعلقش به دنیا شد رسیدن به مقام تجرد و بریدن از عالم مادی را بسیار سخت و جانکاه می داند..)) شما میشود یک مثال زنده و مستند از مقام تجرید که با عالم مادی قطع کرده باشد . معرفی دارید. عالم مادی شامل تمام نعمات که در جامعه بشری موجود است از این همه دست کشیده باشند. .. و باز این کدام حالت است. ایا از شروع خلقت بشر کدام نمونه سراغ دارید ؟ لطف نماید ممنون تان..