بیدل دهلوی:ما و من شور گرفتاریهاست ربشهٔ دانهٔ زنجیر صداست
❈۱❈
ما و من شور گرفتاریهاست
ربشهٔ دانهٔ زنجیر صداست
ازگل و سبزه این باغ مپرس
عالمی پا به گل و سر به هواست
❈۲❈
. قید ما شاهد آزادی اوست
طوق قمری همه دم سرونماست
محرمان غنچهٔ باغ ادبند
چشم واکردن ما ترک حیاست
❈۳❈
عجز در هیچ مکان پنهان نیست
آبله زیر قدم هم رسواست
خلق در حسرت بیکاری مرد
دست و پای همه مشتاق حناست
❈۴❈
چه ستم بود که دل صورت بست
عمرها شد گهر از بحر جداست
معنی از لفظ، صفا میخواهد
آتش سنگ به فکر میناست
❈۵❈
برق معنی به سیاهی نزند
خط اگر جلوه دهد دورنماست
کعبه و دیر تسلیکده نیست
درد نایابی مطلب همه جاست
❈۶❈
منکر قد دو تا نتوان بود
آنچه برداردت از خویش عصاست
فکر جمعیت دل چند کنید
رشتهٔ حسرت این عقد رساست
❈۷❈
آن قیامتکه اجل میگوبند
اگر امرور نباشد فرداست
کاش چون شمع نخندَد سحرم
سوختن باز در این بزم کجاست
❈۸❈
بی دل از یاس ندارپم گریز
جز دل ما دو جهان در بر ماست
کامنت ها