بیدل دهلوی:اشک یک لحظه به مژگان بار است فرصت عمر همین مقدار است
❈۱❈
اشک یک لحظه به مژگان بار است
فرصت عمر همین مقدار است
زندگی عالم آسایش نیست
نفس آیینهٔ این اسرار است
❈۲❈
بسکهگرم است هوای گلشن
غنچه اینجا سر بیدستار است
شیشهساز نم اشکی نشوی
عالم از سنگدلان، کهسار است
❈۳❈
خشت داغیست عمارتگر دل
خانهٔ آینه یک دیوار است
میکشی سرمهٔ عرفان نشود
بینش از چشم قدح دشوار است
❈۴❈
همچو آیینه اگر صاف شوی
همه جا انجمن دیدار است
گوشکو تا شود آیینهٔ راز
نالهٔ ما نفس بیمار است
❈۵❈
دردگلکرد زکفر و دین شد
سبحه اشک مژه، زنار است
نیست گردابصفت آرامم
سرنوشتم به خط پرگار است
❈۶❈
از نزاکت سخنم نیست بلند
از صدا ساغرگل را عار است
غافل از عجز نگه نتوان بود
آسمانها گره این تار است
❈۷❈
نکشد شعله سر از خاکستر
نفس سوختگان هموار است
بیدل از زخم بود رونق دل
خندهٔگل نمک گلزار است
کامنت ها