گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:بسکه امشب بی‌توام سامان اعضا آتش است گر همه اشکی فشانم تا ثریا آتش است

❈۱❈
بسکه امشب بی‌توام سامان اعضا آتش است گر همه اشکی فشانم تا ثریا آتش است
شوخی آهم به دل سرمایهٔ آرام نیست سوختن صهباست نرمی راکه مینا آتش است
❈۲❈
همچو خورشید از فریب اعتبارما مپرس چشمهٔ ما را اگر آبی‌ست پیدا آتش است
بی‌تو چون شمعی‌که افروزند بر لوح مزار خاک بر سرکرده‌ایم و بر سر ما آتش است
❈۳❈
جوهر علوی‌ست از هر جزوسفلی موجزن سنگ هم با آن زمینگیری سراپا آتش است
شاخ ازگلبن جدا، مصروف‌گلخن می‌شود زندگی با دوستان‌عیش است‌و تنهاآتش است
❈۴❈
روسیاهی ماند هرجا رفت رنگ اعتبار درحقیقت حاصل این آبروها آتش است
با دو عالم آرزو نتوان حریف وصل شد ما به‌جایی خار وخس‌بردیم‌کانجا آتش است
❈۵❈
نیست سامان دماغ هیچکس جز سوختن ما همه سرگرم سوداییم و سودا آتش است
نشئهٔ صهبا نمی‌ارزد به تشویش خمار درگذر امروز از آبی که فردا آتش است
❈۶❈
گریه‌گر شد بی‌اثر از نالهٔ ما کن حذر آب ما خون‌گشت اما آتش ما آتش است
نیست جز رقص سپند آیینه‌دار وجد خلق لیک بیدل‌کیست تا فهمدکه‌دنیا آتش است

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۹۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

عبدالرزاق اختری
2016-12-10T16:55:45
به نظر من وزن غزل شماره 496 ، فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ( رمل مثمن محذوف ) است . با درود !---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
عبدالرزاق اختری
2016-12-10T17:34:32
تصحیح نام بنده !
زنگی
2020-12-24T07:49:47
مصرع اول بیت دهم اصلاح شود. نشئهٔ صهبا نمی‌ارزد به تش‌بش خمارتشویش درست است.