بیدل دهلوی:خنده تنها نه همین برگل و سوسن تیغ است صبح را هم نفس ازسینهکشیدن تیغ است
❈۱❈
خنده تنها نه همین برگل و سوسن تیغ است
صبح را هم نفس ازسینهکشیدن تیغ است
غنچهای نیستکه زخمی زتبسم نخورد
باخبر باش که انداز شکفتن تیغ است
❈۲❈
در شب عیش دلیرانه مکش سر چون شمع
کاین سپررا ز سحر درته دامن تیغ است
مصرع تازهکه از بحر خیالم موجیست
دوست را آبحیات است وبه دشمن تیغ است
❈۳❈
بیقدت سرو خدنگیست به پهلوی چمن
بهخطت سبزه همان برسرگلشن تیغ است
چونگل شمع به هر اشک سری باختهایم
گریه هم بیتو برای سوخته خرمن تیغ است
❈۴❈
تا بهکی در غم تدبیر سلامت مردن
بیش از زخم همان زحمت جوشن تیغ است
چون سحر قطع تعلق زجهان آنهمه نیست
رنگ چینیکه شکستیم به دامن تیغ است
❈۵❈
مثل ما و فنا موج و حبابست اینجا
سر زتن نیستکسی راکه بهگردن تیغ است
قاتل و ساز مروت نپسندی بیدل
مد احسان نفس، در نظر من تیغ است
کامنت ها