بیدل دهلوی:اگر می نیست جمعیتکدام است کمند وحدت اینجا دور جام است
❈۱❈
اگر می نیست جمعیتکدام است
کمند وحدت اینجا دور جام است
چو ساغر در محیط میکشیها
ز موج باده قلابم بهکام است
❈۲❈
دو عالم در نمک خفت از غبارم
هنوزم شور مستی ناتمام است
اگر بیدستگاهم غم ندارم
چو هندویم سیهبختی غلام است
❈۳❈
ز بالافشانیام قطع نظرکن
که صید من نگاه چشم دام است
من و میخانهٔ دیدارکانجا
مژه تا بازگردد خط جام است
❈۴❈
دل از هستی نمیچیند فروغی
نفس درکشور آیینه شام است
جهان زندان نومیدیست اما
دمیکز خود برآیی سیر بام است
❈۵❈
درتن محفل به حکم شرعتسلیم
نفس گر میکشیچونمی حرام است
به طبع اهل دنیا پختگی نیست
ثمر چندانکهسرسبز استخام است
❈۶❈
اسیری شهپر آزادی ماست
نگین دام ما را صید نام است
ز هستی تا عدم جهدی ندارد
ز مژگان تا به مژگان نیمگام است
❈۷❈
به غفلت آنقدر دوریم از دوست
که تا وصلش رسد اینجا پیام است
زبیدلجرأت جولان مجوبید
چو موج این ناتوان پهلو خرام است
کامنت ها