بیدل دهلوی:طوق چون فاخته، شیرازهٔ مشت پر ماست حلقهٔ دود،کمند کف خاکستر ماست
❈۱❈
طوق چون فاخته، شیرازهٔ مشت پر ماست
حلقهٔ دود،کمند کف خاکستر ماست
همچو خاک آینهٔ صورت اُفتادگیام
گرد نقش قدم راهروان جوهر ماست
❈۲❈
بسکه چون تیر گذشت از بر ما عیش شباب
محو خمیاز چو آغوش کمان پیکر ماست
شوق غارتزده انجمن دیداریم
هرکجا آینهای خون شده چشم تر ماست
❈۳❈
عجز، آیینهٔ واماندگی ما نشود
طایر شوخی رنگیم و شکستن پر ماست
مست شوقیم، درین دشت، ز سرگردانی
گردبادیم و همینگردش سر ساغر ماست
❈۴❈
کوتهی نیست، پریشانی ما را چون زلف
سایهٔ طالع آشفته ز مو بر سر ماست
آسمانگرم طواف دل ما میگردد
مرکز دور محیط آب رخ گوهر ماست
❈۵❈
از دلیران جنونتاز بساط یاسیم
قطع امید دو عالم برش خنجر ماست
راحت شمع به انداز گداز است اینجا
هرقدر پیکر ما آب شود بستر ماست
❈۶❈
ما به یک صفحه ز صد نسخه فراغت داپم
دل آشفته اگر جمع شود دقتر ماست
بسکه داریم درین باغکدورت بیدل
لالهسان آینه زنگارنشین در بر ماست
کامنت ها