بیدل دهلوی:این انجمن چو شمع مپندار جای ماست هر اشک در چکیدنش آواز پای ماست
❈۱❈
این انجمن چو شمع مپندار جای ماست
هر اشک در چکیدنش آواز پای ماست
جان میدهیم و عشرت موهوم میخریم
چونگل همان تبسم ما خونبهای ماست
❈۲❈
روشن نکردهایم چو شبنم درین بساط
غیر از عرقکه آینهٔ مدعای ماست
طرح چه آبرو فکند قطره ازگهر
ما رفتهایم و آبلهٔ پا به جای ماست
❈۳❈
دامنفشانتر ازکف دست تجردیم
رنگیکه جز شکست نبندد حنای ماست
ویرانی دل این همه تعمیر داشتهست
نه آسمان غبار شکست بنای ماست
❈۴❈
درآتش افکنند و ننالیم چون سپند
خودداری که عقدهٔ بال صدای ماست
در قید جسم، ساز سلامت چه ممکن است
این خاک سخت تشنهٔ آب بقای ماست
❈۵❈
از فقر سر متابکز اسباب اعتبار
کس آنچه در خیال ندارد برای ماست
پیشانییکه جز به در دل نسودهایم
بر آسمان همان قدم عرشسای ماست
❈۶❈
آیینهٔ خودیم به هرجا دمیدهایم
این طرفهترکه جلوهٔ او رونمای ماست
بیدل عدم ترانهٔ ناموس هستیایم
بیرون پرده آنچه نیابی نوای ماست
کامنت ها