گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:نقاب عارض گلجوش کرده‌ای ما را تو جلوه داری و روپوش‌کرده‌ای ما را

❈۱❈
نقاب عارض گلجوش کرده‌ای ما را تو جلوه داری و روپوش‌کرده‌ای ما را
ز خود تهی‌شدگان‌گر نه از تو لبریزند دگر برای چه آغوش‌کرده‌ای ما را
❈۲❈
خراب میکدهٔ عالم خیال توایم چه مشربی‌که قدح نوش‌کرده‌ای ما را
نمود ذره طلسم حضور خورشید است که‌گفته است فراموش کرده‌ای ما را؟
❈۳❈
ز طبع قطره نمی جزمحیط نتوان‌یافت تو می‌تراوی اگر جوش‌کرده‌ای ما را
به رنگ آتش یاقوت ما و خاموشی که حکم خون شو و مخروش‌کرده‌ای ما را
❈۴❈
اگر به ناله نیرزیم‌، رخصت آهی نه‌ایم شعله که خاموش‌کرده‌ای ما را
چه بارکلفتی‌ای زندگی‌که همچو حباب تمام آبله بر دوش‌کرده‌ای ما را
❈۵❈
چوچشم چشمهٔ خورشید حیرتی داریم تو ای مژه ز چه خس‌پوش‌کرده‌ای ما را
نوای پردهٔ خاکیم یک قلم بیدل کجاست عبرت اگرگوش‌کرده‌ای ما را

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۵۴

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کایسا
2023-09-28T14:26:58.9935232
در شعر بیدل کلماتی مانند «طلسم» یعنی «نمود چیزی»در شعر بیدل نباید دقیقا به معنی همان کلمه توجه کرد. پس طلسم یعنی «جلوه‌گر چیزی»در بیت نمود ذره، طلسم حضور خورشید استکه گفته است فراموش کرده‌ای ما را یعنی «نمود ذره جلوه‌گر حضور خورشید است» در جایی دیگر می‌گوید: روشندلان چو آینه بر هر چه رو کنندهم در طلسم خویش تماشای او کنند در این‌جا طلسم به معنی «وجود خویش» و «هستی خویش» است. یعنی روشندلان چون به آینه نگاه کنند، هستی خودشان را می‌بینند، یعنی به خودت نگاه می‌کنی اما معشوق را می‌بینی، یک جور بیان وحدت‌الوجودی هم هست.