بیدل دهلوی:ایکعبه جو یقینی اگرکار بستن است احرام بستنت همه زنار بستن است
❈۱❈
ایکعبه جو یقینی اگرکار بستن است
احرام بستنت همه زنار بستن است
گر محرمی علم نفرازی یه حرف پوچ
این پنبه پرچمیستکه بر دار بستن است
❈۲❈
باید به خون هر دو جهان دست شستنت
مشاطهگر حنا بهکف یار بستن است
چون سایه عالمیست به زیر نگین ما
گر سر به دوش جبههٔ هموار بستن است
❈۳❈
عبرت زکارگاه عمل موج میزد
ساز شکسته را چقدر تار بستن است
منگر به لفظ و معنیام ازکمبضاعتی
تنگی برای قیافهتکرار بستن است
❈۴❈
ای صرصر انتظار چراغان اعتبار
درهاگشودهایکه به یک بار بستن است
سست است بار قافلهٔ عافیت هنوز
پر بستهایم نوبت منقار بستن است
❈۵❈
پر نامجو مباشکه نقش نگین عجز
پیشانی شکسته به دیوار بستن است
در خاکدان دهر مچین دستگاه ناز
گر بر سر مزار چه دستار بستن است
❈۶❈
بیدل مباش غرهٔ تحصیل مدعا
در مزرعیکه خوشه همان بار بستن است
کامنت ها