بیدل دهلوی:آن جنگجو به ظاهر گرپشت داده است پنهان دری ز فتح نمایانگشاده است
❈۱❈
آن جنگجو به ظاهر گرپشت داده است
پنهان دری ز فتح نمایانگشاده است
از بسکه سعی همت مردان فروتنیست
پشت سپه قوی به سوار پیاده است
❈۲❈
محو قفاست آینهپردازی صفا
از ریشدار هیچ مپرسید ساده است
طفلی چه ممکن است رود ازمزاج شیخ
هرچند مو سفیدکند پیرزاده است
❈۳❈
از علت مشایخ و طوارشان مپرس
بالفعل طینت نر این قوم، ماده است
هرجا مزینی است به حکم صلاح شرع
در ریش محتسب بچهاش را نهاده است
❈۴❈
اینجا خیالگنبد عمامه هیچ نیست
بار سرین بهگردن واعظ فتاده است
زاهد کجا و طاعت یزدانش ازکجا
در وضع سجده شیوهٔ خاصش اراده است
❈۵❈
رعنایی امام ندارد سر نماز
مینازد از عصاکه به دستش چه داده است
ملا هزار بار به انگشتهای دخل
ته کرده درس وگرم تلاش اعاده است
❈۶❈
نامرد و مرد تا نکشد زحمتگواه
قاضی درین مقدمه غورش زیاده است
اقبال خلق بسکه به ادبار بسته عهد
پیش اوفتاده است و قفا ایستاده است
❈۷❈
پستی کشید دامن این حیزطینتان
چندان که نامشان به زبانها فتاده است
نقش جهان نتیجهٔ اندیشهٔ دوییست
نیرنگ شخص و آینه تمثال زاده است
❈۸❈
بیدل چه ذلت استکهگردون منقلب
در طبع مرد خاصیت زن نهاده است
کامنت ها