گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:حسنی است بررخش رقم مشک ناب را نظاره کن غبار خط آفتاب را

❈۱❈
حسنی است بررخش رقم مشک ناب را نظاره کن غبار خط آفتاب را
هر جلوه باز شیفتهٔ رنگ دیگر است آن حسن برق نیست‌که سوزد نقاب را
❈۲❈
مست خیال میکدهٔ نرگس توایم شور جنون‌کند قدح ما شراب را
بوی بهار شوق تو را رنگ معجزی‌ست کارد به رقص و زمزمه مرغ‌کباب را
❈۳❈
خاکستر است شعله‌ام امروز و خوشدلم یعنی رسانده‌ام به صبوری شتاب را
ما را زتیغ مرگ مترسان‌که از ازل بر موج بسته اندکلاه حباب را
❈۴❈
اسباب زندگی همه دام تحیر است غیر از فریب هیچ نباشد سراب را
کو شور مستیی‌که درین عبرت انجمن گرد شکست شیشه‌کنم ماهتاب را
❈۵❈
سیماب را ز آینه پای‌گریز نیست دارد تحیرم به قفس اضطراب را
توفان طراز چشم من از پهلوی دل است سامان آبروست ز دریا سحاب را
❈۶❈
دانا و میل صحبت نادان چه ممکن است موج‌گهر به خاک نیامیزد آب را
تا چند رشتهٔ نفس از وهم تافتن دیگر به پای خویش مپیچ این طناب را
❈۷❈
بیدل شکسته رنگی خاصان مقرراست باشد شکستگی ورق انتخاب را

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۵۸

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حمید زارعی
2015-05-23T01:20:46
در بیت نهمسیماب را ز آینه پای‌گریز نیستدارد تحیرم به قفس اضطراب راسیماب = جیوه که نماد اضطراب و حرکت هستبیدل انسان ها رو آینه ای میدونه که متحیر به دنیا خیره شدن و عکس العملی ندارنمیگه همونطور که جیوه که متحرک هست از حیرت در آینه ثابت شده و بی حرکت، من هم اگه از فرط جنون به صحرا نمیزنم به خاطر اینه که از فرط تحیر خشک شدم.