گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:خامشی در پرده سامان تکلم‌کرده است از غبار سرمه آوازی توهم کرده است

❈۱❈
خامشی در پرده سامان تکلم‌کرده است از غبار سرمه آوازی توهم کرده است
بی‌توگر چندی درین محفل به عبرت زنده‌ایم بر بنای ما چو شمع آتش ترحم‌کرده است
❈۲❈
تا خموشی داشتیم آفاق بی‌تشویش بود موج این بحر از زبان ما تلاطم‌کرده است
از عدم ناجسته شوخیهای هستی می‌کنیم صبح ما هم در نقاب شب تبسم‌کرده است
❈۳❈
معبد حرص آستان سجدهٔ بی‌عزتی‌ست عالمی اینجا به آب رو تیمم‌کرده است
هیچکس مغرور استعداد جمعیت مباد قطره راگوهر شدن بیرون قلزم‌کرده است
❈۴❈
خام‌طبعان ز فشار رنج دهر آزاده‌اند پختگی انگور را زندانی خم‌کرده است
غیبت ظالم‌گزندش‌کم میندیش از حضور نیش عقرب نردبانها حاصل‌از دم‌کرده است
❈۵❈
سحرکاریهای چرخ از اختلاط بی‌نسق خستگی اطوار مردم راسریشم کرده است
آن تپش‌کز زخم حسرتهای روزی داشتیم گرد ما را چون سحرانبارگندم‌کرده است
❈۶❈
این‌گلستان‌، غنچه‌ها بسیار دارد، بوکنید در همین‌جا بیدل ما هم دلی‌گم‌کرده است

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۵۸۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

زهیر
2016-01-11T12:12:42
سلام. در بیت هفتم به نظرم به جای "ز" باید "از" باشد تا وزن رعایت شود.خام‌طبعان از فشار رنج دهر آزاده‌اندپختگی انگور را زندانی خم کرده است