بیدل دهلوی:زندگی نقد هزار آزارست هرقدر کم شمری بسیارست
❈۱❈
زندگی نقد هزار آزارست
هرقدر کم شمری بسیارست
دل جمعی که توان گفت کجاست
غنچه هم یک سر و صد د‌ستارست
❈۲❈
به شمار من و ما خرسندیم
چه توان‌کرد نفس بیکارست
اثر سعی کدام آبله پاست
خار این ره مژه خونبارست
❈۳❈
خاکساران چمن خرمی‌اند
سبزه و گل به زمین بسیارست
حشن نادیده تماشا دارد
مژه برداشتنت دیوارست
❈۴❈
در عدم نیز غباری دارد
خاکم آیینهٔ جوهردارست
پیش پا می‌خورم از الفت دل
بر نفس آینه ناهموارست
❈۵❈
نارسایی قفس شکوهٔ کیست
خامشی پیجش صد طومارست
غنجه را خنده و پرواز یکی‌ست
بال ما در گره منقارست
❈۶❈
چون جرس کاش به منزل نرسیم
نالهٔ ما ز اثر بیزارست
مرده هم فکر قیامت دارد
آرمیدن چقدر دشوارست
❈۷❈
بیدل از صنعت تقدیر مپرس
زلف یاریم و شب ما تارست
کامنت ها