بیدل دهلوی:با کمال بینقابی پردهدارم شیونست همچو درد از دل برون جوشیدنم پیراهنست
❈۱❈
با کمال بینقابی پردهدارم شیونست
همچو درد از دل برون جوشیدنم پیراهنست
سجده ریزی دانه را آرایش نشو ونماست
درطریق سرکشها خاکگشتن هم فنست
❈۲❈
عافیتگمکردهٔ تا چند خواهی تاختن
هوش اگرداری دماغ جستجویت رهزنست
رهنورد عجز را سعی قدم درکار نیست
شمع را سیرگریبان نیز از خود رفتنست
❈۳❈
لالهزار دل سراسر موج عبرت میزند
هرگل داغیکه میبینی شکافتگلخنست
اختیاری نیستگردش از نظرها نگذرد
در تماشاگه عبرت چشم ما پرویزنست
❈۴❈
وحشتی میباید اسباب جنون آماده است
صد گریبانچاکیات موقوف چین دامنست
چشم برهم نه اگرآسوده خواهی زیستن
در هلاکتگاه امکان ربط مژگان جوشنست
❈۵❈
خوشهپردازی نمیارزد به تشویش درو
زندگی نذر عزیزان،گر دماغ مردنست
بیدل از بس در شکنج لاغری فرسودهایم
ناله و داغ دل خونگشته طوق وگردنست
کامنت ها