بیدل دهلوی:بزم پیریکزقد خمگشتهٔ ما چنگ اوست برق آه ناامیدی شو؟ی آهنگ اوست
❈۱❈
بزم پیریکزقد خمگشتهٔ ما چنگ اوست
برق آه ناامیدی شو؟ی آهنگ اوست
دلبهوحشت نهکه چرخ سفلهفرصتدشمن است
روز و شبیکجنبشمژگانچشمتنگ اوست
روز و شبیکجنبشمژگانچشمتنگ اوست
وادی عجزی به پای بیخودی طیکردهام
کزنفس تا نالهگشتن عرض صد فرسنگ اوست
❈۲❈
بیقرار شوق را چون موج نتوان دید سهل
شورشدریایامکانیکشکسترنگ اوست
نسبت خاصیست محو شعلهٔ دیدار را
حیرتی دارمکه گر آیینه گردم ننگ اوست
❈۳❈
دل عبث دربند تمکین خون طاقت میخورد
ایخوش آنمینا کهٔاد استقامتسنگ اوست
صافدل هرگز غبار خویش ننماید بهکس
آنچه درآیینهٔ روشن نبینی زنگ اوست
❈۴❈
دوری و نزدیکی از زیر و بم ساز دوییست
هجر و وصلی نیست اینجا پردهٔ نیرنگ اوست
عضو عضوم را خیالش مرغ دستآموزکرد
گرکند پرواز رنگم چون حنا در چنگ اوست
❈۵❈
نیست جای عشق بیدل مسند فرزانگی
این شهنشاهیستکز داغجنون او رنگ اوست
کامنت ها