بیدل دهلوی:وضع خطوط جبین از قلم مبهمیست شبهه چه خواند کسی د رورق ما نمیست
❈۱❈
وضع خطوط جبین از قلم مبهمیست
شبهه چه خواند کسی د رورق ما نمیست
درکلف آباد وهم درد محبت کراست
مقتضی دود و گرد گریهٔ بیماتمیست
❈۲❈
بیعرق شرم نیست از من و ما دم زدن
درنفس ما چو صبح آینهٔ شبنمیست
الفت دل رهزن است ورنه درین دشت و در
پای طلب زآبله برپل آبکمیست
❈۳❈
محرم خود نیستی ورنه به رنگ هلال
سر به فلک سودنت سوی گریبان خمیست
زخم دلت گندمی ست در غم سودای نان
پشت و شکم گر به هم سوده شود مرهمیست
❈۴❈
معنی مغشوش حرص تا شود آیینهات
درکف دست فسوس نیز خط توامیست
هرچه دمید از نفس رفت به باد هوس
رشتهٔ دیگر مبند نغمهٔ سازت رمیست
❈۵❈
طالب ویرانهها غیر جنونتکهکرد
آنچه تو خواندی بهشت خانهٔ بیآدمیست
نیست حضور دلت جز به حساب ادب
از نفس آگاه باش شیشهگریها دمیست
❈۶❈
نشئهٔ عشق و هوس باز درتن جاکجاست
گر همه خمیازه است ساغر عیش جمیست
شعلهٔ درد غرور تاخته در هر دماغ
خلق سراپا چو شمع یک علم و پرچمیست
❈۷❈
جست دل از پیر عقل باعث اخفای راز
گفت در این انجمن دیدهٔ نامحرمیست
شیخ و برهمن همان مست خیال خودند
آگهی اینجا کراست بیدل ما عالمیست
کامنت ها