بیدل دهلوی:جای آرام به وحشتکدهٔ عالم نیست ذرهای نیستکه سرگرم هوای رم نیست
❈۱❈
جای آرام به وحشتکدهٔ عالم نیست
ذرهای نیستکه سرگرم هوای رم نیست
گره باد بود دولت هستی چو حباب
تا سلیمان نفسی عرصه دهد خاتم نیست
❈۲❈
چمن ازغنچه بههر شاخ سرشکشگره است
مژهٔ اهل طرب هم به جهان بینم نیست
هیچ دانا نزند تیشه به پای آرم
از بهشت آنکه برون آمدهاست آدم نیست
❈۳❈
گو بیا برق فرو ریز بهکشت دو جهان
عکس اگر محوشد آیینهٔ ما را غم نیست
رشتهواری نفس سوخته افروختهایم
شمع در خلوت بیداری دل محرم نیست
❈۴❈
گر جهان ناز بر اسباب فزونی دارد
بهر سامانکمی ذرهٔ ما همکم نیست
اینقدر وهم ز آغوش نگه میبالد
دیده هرگه مژه آورد به هم عالم نیست
❈۵❈
چشم بر موج خطت دوختن از سادهدلیست
رشتههای رگگل راگره شبنم نیست
عدم سایه ز خورشید معینگردید
گرتوشوخی نکنی هستی ما مبهمنیست
❈۶❈
بیدل از بس بهگرفتاری دل خوکردیم
بیغم دام و قفس خاطرما خرم نیست
کامنت ها