بیدل دهلوی:تعین جز افسون اوهام نیست نگین خندهای میکند نام نیست
❈۱❈
تعین جز افسون اوهام نیست
نگین خندهای میکند نام نیست
به بیمقصدی خلق تک میزند
همه قاصدانند و پیغام نیست
❈۲❈
جهان سرخوش پستی فطرت است
هواهاست در هر سر و، بام نیست
فروغ یقین بر دلکش نتافت
درین خانهها وضعگلجام نیست
❈۳❈
کسیتاکجا ناز سبزانکشد
به هندوستان یک گلاندام نیست
به هم دوستان را غنودنکجاست
دو مغزی به هر جنس بادام نیست
❈۴❈
به غفلت چراغانکنید از عرق
که بالیدن سایه بیشام نیست
دماغ حریفان حسرت رساست
به خمیازه ترکن لبت، جام نیست
❈۵❈
چه اوج سپهر و چه زیرزمین
به هرجا تویی جای آرام نیست
رعونت اگر نشئهٔ زندگیست
سر زنده باگردنت رام نیست
❈۶❈
غبار عدم باش و آسوده زی
به این جامه تکلیف احرام نیست
ضروری ندارم سخن میکنم
اداهایم از عالم وام نیست
❈۷❈
قناعت کفیل بهار حیاست
گل طینتم بیدل ابرام نیست
کامنت ها