بیدل دهلوی:در تکلم از ندامت هیچکس آسوده نیست جنبش لب یکقلم جزدست برهم سوده نیست
❈۱❈
در تکلم از ندامت هیچکس آسوده نیست
جنبش لب یکقلم جزدست برهم سوده نیست
راحت آبادی که مردم جنتش نامیدهاند
بیتکلف این سخن غیر از لب نگشوده نیست
❈۲❈
گر زبان ز شوخی اظهار وادزدد نفس
صافی آیینهٔ مطلب غبار اندوده نیست
پاس ناموس سخن در بیزبانی روشن اسب
هیچ مضمونی درین صورت نفس فرسوده نیست
❈۳❈
قطرهها از ضبط موج آیینهدارگوهرند
تا شود روشنکه سعی خامشی بیهوده نیست
گفتگو بیدل دلیل هرزهتازیهای ماست
تا جرس فریاد داردکاروان آسوده نیست
کامنت ها