گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:خط‌خوبان هم‌،حریف طبع وحشت‌پیشه نیست تخم شبنم، از رگ‌گل‌، در طلسم ریشه نیست

❈۱❈
خط‌خوبان هم‌،حریف طبع وحشت‌پیشه نیست تخم شبنم، از رگ‌گل‌، در طلسم ریشه نیست
پیری‌ام‌، راه فنا، بر زندگی هموارکرد بیستون عمر را، جز قامت خم‌، تیشه نیست
❈۲❈
دستگاه معنی ن‌ازک‌، سخن را، پور است جوهر این تیغ‌، جز پیچ و خم اندیشه نیست
پای در دامن‌کشیدن نشئهٔ جمعیت است بادهٔ ما را، چو شبنم‌، احتیاج شیشه نیست
❈۳❈
ساز هستی یک قلم آماده برق فناست مشت‌خاشاکی‌،‌که نتوان‌سوختن‌، در بیشه‌نیست
آب‌گردیدیم‌، به هرگل‌که چشمی دوخیتم شبنم ما را، به غیر ز خودگدازی پیشه نیست
❈۴❈
دل ز مقصد غافل و آنگاه لاف جستجو شرم‌دار از معنی لفظی که در اندیشه نیست
پیکرخم‌گشته انشا می‌کند موی سفید موج جوی شیر بی‌امداد آب‌تیشه نیست
❈۵❈
از سرافتاده پا برجاست بنیادم چو شمع نخل تسلیم مر غیرازتواضع ریشه نیست
بیدل از خویشان نمی‌باید اعانت خواستن مومیایی چاره‌فرمای شکست شیشه نیست

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۷۸۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

منصور محمدزاده
2010-11-04T06:01:47
خواهشمند است ابیات زیر را اصلاح فرمایید:نادرست:دستگاه معنی ن‌ازک‌، سخن را، پور استجوهر این تیغ‌، جز پیچ و خم اندیشه نیستپای در دامن‌کشیدن نشئهٔ جمعیت استبادهٔ ما را، چو شبنم‌، احتیاج شیشه نیستساز هستی یک قلم آماده برق فناستمشت‌خاشاکی‌،‌که نتوان‌سوختن‌، در بیشه‌نیستآب‌گردیدیم‌، به هرگل‌که چشمی دوخیتمشبنم ما را، به غیر ز خودگدازی پیشه نیستپیکرخم‌گشته انشا می‌کند موی سفیدموج جوی شیر بی‌امداد آب‌تیشه نیستاز سرافتاده پا برجاست بنیادم چو شمعنخل تسلیم مر غیرازتواضع ریشه نیستدرست:دستگاه معنی نازک‌، سخن را پور(؟) استجوهر این تیغ‌، جز پیچ و خم اندیشه نیستپای در دامن‌کشیدن نشئهٔ جمعیت استبادهٔ ما را چو شبنم‌، احتیاج شیشه نیستساز هستی یک قلم آماده برق فناستمشت ‌خاشاکی‌ ‌که نتوان ‌سوختن‌، در بیشه‌نیستآب‌ گردیدیم‌، به هر گل ‌که چشمی دوختیمشبنم ما را به غیر از خودگدازی پیشه نیستپیکر خم‌گشته انشا می‌کند موی سفیدموج جوی شیر، بی‌امداد آب ‌تیشه نیستاز سرافتاده پا برجاست بنیادم چو شمعنخل تسلیم مرا غیراز تواضع ریشه نیست