بیدل دهلوی:محرم حسن ازل اندیشهٔ بیگانه نیست رنگ میگردد بهگرد شمع ما پروانه نیست
❈۱❈
محرم حسن ازل اندیشهٔ بیگانه نیست
رنگ میگردد بهگرد شمع ما پروانه نیست
از نفسها نالهٔ زنجیر میآید بهگوش
در جنونآباد هستی هیچکس فرزانه نیست
❈۲❈
بسکه یادت میدهد پیمانهٔ بیهوشیام
اشک هم در دیدهام بیلغزش مستانه نیست
غیر وحشت کیست تا گردد مقیم خانهام
سیل هم بیش از دمی مهمان این ویرانه نیست
❈۳❈
گریهٔ شبنم پی تسخیر گل بیهوده است
طایران رنگ را پروای آب و دانه نیست
بهره از کسب معارف کی رسد بیمغز را
سرخوشیاز نشئهٔ می قسمت پیمانه نیست
❈۴❈
سیل اشکم در دل شبنم نفس دزدیده است
از ضعیفی ناله در زنجیر این دیوانه نیست
زبنهار ایمن مباش از ظالم کوته زبان
میشکافد سنگ را آن ارهکش دندانه نیست
❈۵❈
هرگز افسون مژه بر هم زدن نشنیدهایم
ما سیهبخان شبی دارپم لیک افسانه نیست
عمرها چون سرمه گرد چشم او گردیدهایم
مستی انشا نامهٔ ما بیخط پیمانه نیست
❈۶❈
شور ما چون رشتهٔ ساز از زبان نیستیست
نغمهها مینالد اما هیچکس در خانه نیست
عشرتمبیدل نهبریکدور موقوفاست و بس
اشک خواهد سبحه گردانید اگر پیمانه نیست
کامنت ها