بیدل دهلوی:روزیکه زد به خواب شعورم ایاغ پا من هم زدم ز نشئه به چندین دماغ پا
❈۱❈
روزیکه زد به خواب شعورم ایاغ پا
من هم زدم ز نشئه به چندین دماغ پا
رنگ حنا زطبع چمن موج میزند
شسهست گویی آن گل خودرو به باغ پا
❈۲❈
سیر بهار رنگ ندارد گل ثبات
لغزد مگر چو لاله کسی را به داغ پا
آنجا که نقش پای تو مقصود جستجوست
سر جای موکشد به هوای سراغ پا
❈۳❈
جز خاک تیره نیست بنای جهان رنگ
طاووس سوده است به منقار زاغ پا
با طبع سرکش اینهمه رنج وفا مبر
روز سوار، شب کند اسب چراغ پا
❈۴❈
یک گام اگر ز وهم تعلق گذشتهای
بیدل درازکن به بساط فراغ پا
کامنت ها