گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:باز وحشی‌جلوه‌ای‌در دیده جولان‌کرد و رفت از غبارم دست‌بر هم‌سوده سامان‌کرد و رفت

باز وحشی‌جلوه‌ای‌در دیده جولان‌کرد و رفت
از غبارم دست‌بر هم‌سوده سامان‌کرد و رفت
❈۱❈
پرتو حسنی چراغ خلوت اندیشه شد در دل هر ذره صد خورشید پنهان‌کرد و رفت
رنجها در عالم تسلیم راحت می‌شود شمع از خار قدم سامان مژگان‌کرد و رفت
❈۲❈
بی‌تمیزی دامن نازی به صحرا می‌فشاند شوخی اندیشهٔ ما راگریبان‌کرد و رفت
بود در طبع سحرنیرنگ شبنم سازییی تنگی غفلت نفس را اشک غلتان‌کرد و رفت
❈۳❈
نیستم آگه زنقش هستی موهوم خویش اینقدر دانم‌که بر آیینه بهتان‌کرد و رفت
رنگ‌گرداندن غبار دست بر هم سوده بود بیخودی آگاهم از وضع پریشان‌کرد و رفت
سعی‌بیرون‌تازی‌ات ز‌ین‌بحرپر دشوار نیست
می‌تون‌چون‌موج‌گوهرترک‌جولان‌کرد و رفت
❈۴❈
خاک غارت‌پرور بنیاد این ویرانه‌ایم هرکه آمد اندکی ما را پریشان‌کرد و رفت
جای دل بیدل درین محفل پسندی داشتم بسکه تنگ‌آمد پری‌افشاند وافغان‌کرد و رفت

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۸۶۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

تیمور ناصری
2020-07-02T08:59:46
سعی‌ بیرون‌ تازی‌ات ز‌ین ‌بحرپر دشوار نیست(می‌توان) ‌چون‌موج‌ گوهرترک‌ جولان‌کرد و رفت
تیمور ناصری
2020-07-02T08:56:31
جای دل بیدل درین محفل (سپندی) داشتمبسکه تنگ ‌آمد پری ‌ا فشاند و افغان‌ کرد و رفت
علی
2018-12-22T10:26:40
تو خیلی از جاها یه فاصله بین کلمات میخواد.و فکر کنم توی مصرع اول بیت پنجم آخرش باید شبنم سازی باشه .دو تا "ی" اضافه گذاشتید
بردیا
2023-09-20T01:29:37.9412628
عاالی خیلی زیباست