گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:رنگ گلش بهار خط از دور دید و رفت این وحشی از خیال سیاهی رمید و رفت

❈۱❈
رنگ گلش بهار خط از دور دید و رفت این وحشی از خیال سیاهی رمید و رفت
از صبح این چمن طربی چشم داشتیم آخر نفس بر آینهٔ ما دمید و رفت
❈۲❈
دیگر پیام ما بر جانان‌ که می‌برد اشکی که داشتیم ز مژگان چکید و رفت
چندین چمن فسرد به خون امید ما رنگ حنا گلی‌ که مپرسید چید و رفت
❈۳❈
ذوق وفای وعده‌ات از دل نمی‌رود قاصد ثمر نبود که‌ گویم رسید و رفت
لبیک کعبه‌، مانع ناقوس دیر نیست اینجا فسانه‌هاست که باید شنید و رفت
❈۴❈
پرسیدم از حقیقت مرگ قلندری گفتند بی غم تو و من‌، خورد و رید و رفت
گففم رموز مطلب هستی بیان‌کنم تا بر زبان رسید سخن لب‌ گزید و رفت
❈۵❈
گردید پیری‌ام ادب‌آموز عبرتی کز تنگنای عمر جوانی خمید و رفت
وامانده بود هوش درین دشت بیکران لغزپد پای سعی و رهی بد سپید و رفت
❈۶❈
بیدل دو دم به الفت هستی نساختیم جولان او ز دامن ما چین‌ کشید و رفت

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۸۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

منصور محمدزاده
2010-11-04T07:23:06
خواهشمند است بیت هشتم را اصلاح فرمایید:نادرست:گففم رموز مطلب هستی بیان‌کنمتا بر زبان رسید سخن لب‌ گزید و رفتدرست:گفتم رموز مطلب هستی بیان ‌کنمتا بر زبان رسید سخن لب‌ گزید و رفت